هوش عبارتست از تواناییهای درونی است و قابلیت های متفاوتی همچون استدلال ، برنامه ریزی ، حل مسائل پیچیده و ساده ، بهره گیری از زبان و همچنین فراگیری را را در بردارد.
تئوری های هوش در طول تاریخ تغییر بسزایی داشته اند. محققات معتقدند با خوردن لبنیات بخصوص شیر، خوردن جگر گوسفند، تخم طیور و بادام ، کولین بیشتری به ذهن و مغز خواهد رسید و در نتیجه به تقویت هوش کمک می نماید. پژوهشگران با سنجیدن سطح کولین در مغز میزان هوش را بررسی می نمایند. تست هوش به کمک آزمون های استاندارد صورت می پذیرد.
طی سالهای اخیر پژوهشگران موفق به کسب آگاهی از دو شاخه ژن شده اند که هوش و توانایی شناختی مغز و ذهن است. و همین دو ژن می تواند در صورت جهش منجربه بیماری صرع در انسان گردد. مطالعات محققان کالج پادشاهی در انگلستان ثابت کرده است که دو شاخه ژن به نام ام 1 و ام 3 در میزان هوش و قابلیت ذهنی از جمله قدرت حافظه، تمرکز فرد ، سرعت حل مسائل ، استدلال و عملکرد عملیاتی افراد تأثیر دارند. این دو شاخه ژن از صدها ژن ساخته شده است و در نهایت به کمک یک کلید مرکزی کنترل می گردد.
مفاهیم هوش و دانشهای متعدد به صورت متنوع میباشد. هر چند به طور عمومی میشود هوش را از نظرگاه وکسلر اینگونه توصیف و بیان کرد: هوش هیجانی در بردارنده توانمندی شخص برای تامل عقلی و عمل هوشیارانه و تماس اثربخش با پیرامون خود میباشد.
لگمن عقیده دارد: هوش IQ در بالاترین شیوه عمل خود منحصراً موثر در ۲۰ درصد از دستاوردهای زندگی میباشد و ۸۰ درصد دستاوردها متاثر و منوط به سایر فاکتورهای دیگر است و سرنوشت انسانها در بیشتر حالات مرهون استعداد میباشد که هوش هیجانی را شکل میدهد.
هوش هیجانی که به IQ نامیده میشود و به طور کلی ملاک سنجش آن را ضریب هوش هیجانی یا EQ بیان می کنند که حاکی از توانمندی قابلیت یا خبرگی فراست ، ارزیابی احساسات خود و سایر افراد میباشد. مسلماً به علت جدید بودن این مفهوم توصیف صحیح آن تاکنون در مابین روانشناسان مورد بحث قرار گرفته است.
به گفته گلمن ، هوش هیجانی نوعی از هوش میباشد هوش هیجانی حاکی از شناسایی تمایلات خویش و بهرهگیری از آن برای فراگرفتن تدبیرهای در خور و شایسته در زندگی است. هوش هیجانی قدرت کنترل مساعد رفتار و جنبه های روحی و مهار کردن تکانشها میباشد و موردی که در زمان ناکامی متاثر از کشف نکردن و نرسیدن به آرمانها در فرد احساس ترغیب و توقع بهوجود میآورد.
هوش و هوش هیجانی ویژگیهای مخالف و متقابل نیستند لیکن میشود اینگونه بیان کرد که از هم جدا و متفاوتند. همهی افراد از تلفیق تثنیه هوش و احساسات بهرهمندند.
تعداد زیادی از پژوهشها و برسیها بیان میکنند که EQ هوش هیجانی عالیترین پیشبینی از موفقیتهای کودکان میباشد علاوهبراین تعدادی بر این عقیدهاند افزون تر از بهره هوشی و توانمندیهای کاربردی به توفیق و بهرهمندی کودکان مدد میرساند.
پیکربندی بخشهای هوش هیجانی ، اوایل در سالهای ابتدایی حیات کودک اعمال میشود با آنکه پیکربندی این قابلیتها در طی سالهای مدرسه هم استمرار خواهد یافت. عموم تبادلات جزیی و اندک مابین پدر و مادر و کودکان ، برخوردار از زیرمعیارهای عاطفی میباشد و مرور و واگویی این پیغامها در خلال سالیان به پیکربندی چشم اندازها و توانمندیهای احساسی و هوش هیجانی در کودکان ختم میشود.
پژوهشها دلالت بر این دارند که بیمبالاتی و بیتفاوتی نسبت به کودک ، از کنشهای بد و ناپسند مشهود زیانمندتر میباشد. کودکانی که مورد بیتوجهی قرار میگیرند از عموم کودکان دیگر ضعیفتر اقدام میکنند از همگان پریشانتر ، بیاعتناتر ، بیروح و بیتفاوتتر می باشند و به شکل نامنظم و پراکنده ستیزه جو و منزویاند.
سه چهار سال ابتدایی زندگی دورانی است که ذهن و هوش کودک نوخیز تقریباً دو سوم مقیاس دقیق خود نمو می یابد و از نظر ابهام و غامضی ، به طریقی دگرگون و متبدل میشود که در کل زمان حیات هرگز به این اندازه رویش و نمو نخواهد داشت در طی این دوران در قیاس با عصر بعدی زندگی، یادگیری موضوعات بنیانی به آسانی افزونتری شکل میگیرد و یادگیری عاطفی نیز مقدم بر همه تجارب و آزمونها صورت می پذیرد. در طی این زمان فشار روحی سخت میتواند به کانونهای فراگیری مغز صدمه و زیان برساند بنابراین به هوش کودک زیان وارد آورد.
تحقیقاتی که درباره هوش هیجانی کودک صورت گرفته است بیان میکند هوش هیجانی را برعکس هوش بهر که تا حدودی پایدار و تبدیل پذیر است میشود از روشهای فراگیری و تعلیم کودکان توسعه و افزایش داد.
لگمن اظهار میدارد که کلاس های تعلیم فراست هیجانی با آموزش خبرگی بنیادی اجتماعی و عاطقی تحول عظیم و چشمگیری بر عمل و کنش کودکان بر جای میگذارد از امتیازات این قبیل کلاسها هم چون موارد زیر را میتوان ذکر کرد:
این بود مطلب آموزشی کوتاهی در مورد هوش هیجانی کودک و روش های توسعه آن