هوش اکتسابی کودکان موضوع این مقاله است. در این مطلب با عوامل تاثیرگذار در هوش اکتسابی کودکان بیشتر آشنا می شوید. در مقالات گذشته با مفهوم هوش اکتسابی کودکان آشنا شدید.
اندیشیدن به این موضوع که کودک فقط یک نوع هوش را دارا میباشد که از پدر و مادر خود به صورت موروثی و ژنتیکی دریافت کرده و آن هوش بهر است کاملاً غلط است. چرا که محققی به نام گاردنر هوش هر فرد را به ۹ طبقه دسته بندی نموده که تنها متاثر از ژنتیک نبوده و در فضا و محیط زندگی شخص قادر است رشد و توسعه یابد. بدین سبب بر حسب عقیده گاردنر در صورتی که کودک قادر نیست مسائل ریاضی را به سادگی یاد بگیرد این امر علت هوش پایین او نمیباشد ، به علاوه امکان دارد هوش میان فردی قوی داشته باشد و به خوبی با دیگران رابطه برقرار کند یا در صورتی که هر اندازه برای کودکتان با گفتار و صحبت چیزی را تشریح میکنید ولی او بیمبالاتی و بی توجهی میکند امکان دارد که کودک شما از هوش کلامی کمی برخوردار باشد ولی از حیث هوش جنبشی و جسمی قوی باشد و از طریق امور ورزشی و تحرکی در این زمینه موفق شود.
بنابراین آگاهی از اقسام هوش به شما یاری میرساند تا ادر شوید با کودکتان رابطه مثبت ایجاد کرده و سلایق و تمایلات او را بشناسید و افزون بر این که مطلوبتر قادر شوید که کودکان را تعلیم دهید ، توانایی و مهارتهای آنان را متوجه و ارزیابی کنید و آنان را تقویت نمایید.
پژوهشها بیان کردهاند مناسبترین سن تعلیم و پرورش هوش کودکان در هفت سال نخست حیات آنان میباشد. چگونگی پرورش و آموزش کودک ، فضای آموزشی مورد نظر ، میزان شکیبایی و اوقاتی که والدین به این امر اختصاص میدهند در بالا بردن ضریب هوشی کودک تاثیرگذار خواهد بود. به علاوه ارتباط حسی و احساسی که با کودک ایجاد میکنید ، داشتن منابع و وسایل بازی گوناگون در همان سن و سال کم برای کودک در ارتقای بهره هوشی اثر چشمگیری خواهد داشت. کودکانی که مورد توبیخ قرار میگیرند و در محیطهای خشک رشد و نمو مییابند ، در سالهای آینده زندگیشان از بهره هوشی کمتری برخوردار خواهند شد. نقشی که فاکتور ژنتیک بر هوش افراد دارد ، حدوداً پایدار و همیشگی است اما در اثربخشی مولفههای محیطی تردیدی وجود نخواهد داشت.
چهار مولفه محیطی که بر بهره هوشی کودک اثرگذاری دارند شامل: محرکهای فضایی ، محرکهای احساسی ، سطح تحصیلات والدین ، عوامل پزشکی و بهداشتی.
دو مولفه نخست را فاکتورهای مسلم و واضح اثربخش در ضریب هوشی قلمداد میکنند و دو مولفه دیگر را عناصر حدسی اثربخش به حساب میآورند. اکثر اشخاص مبتکر و بامهارت از نظر تحصیلی و هوشی که دیده میشوند غالباً در فضاهایی زندگی میکنند که از نظر منابع و محیط خانوادگی و احساسات و احترام در میان آنان و وضعیت مالی و اجتماعی در تراز بالایی قرار داشتهاند. در نتیجه هر اندازه والدین توانایی و آگاهی و دانش خود را در این چارچوب افزایش دهند ، کودک باهوشتر و با استعدادتری پرورش خواهند داد.
در واقع سه سال نخست حیات کودک مهمترین و اساسیترین دورهی تعلیم و توسعه و رشد هوش و مهارت و خلاقیت فطری کودک میباشد. در سن شش سالگی کودکان میتوانند با لذت و سرگرمی پایههای ریاضی را ذهن خود طرح ریزی و ثبت کنند و یا به چندین زبان بیگانه مسلط شوند و به مطالعه کتابهای گوناگون اقدام کنند.
کودکان به یادگیری علاقمند هستند و با انگیزه بسیاری به آموختن متولد شدهاند و این این احساس را در خود دارند ، در صورتی که ما آنها را در کودکان خاموش نسازیم. نوزادان نوپا نیز پیوسته در حال یادگیری هستند و والدین قادر نیستند آنان را مجبور به خوابیدن و غذا خوردن کنند. پژوهشها بیان کردهاند که هوش نوزاد در زمان به دنیا آمدن کامل نشده و آهسته آهسته نمو مییابد و به خصوص در سالهای نخست متحول مییابد.
والدین بیشتر از هر شخص یا مدارس قادرند در ضریب هوشی کودکان اثربخش باشند ولی این اثربخشی تا سنین ۸ یا ۹ سالگی ادامه دارد و بعد از آن اثرگذاری والدین کمتر خواهد شد. از میان اموری که پدر و مادر قادرند اعمال کنند ، ادامه وضعیت تحصیلی خود ، توجه و محافظت و نگه دار درست کودکان ، اغذیه مناسب ، سپری کردن اوقاتی را با کودک ، پویایی و فعال کردن فکر و ذهن کودک به وسیلهای ارقام ، پیچیدگیها و رنگها و نمودارها و به وجود آوردن موقعیتهای مطلوب برای عواطف و احساسات و کنجکاویهای بیرون از منزل میباشد.
پژوهشگران عقیده دارند که ذهن و عقل آدمی و ولو هم حیوانات طی دورهی حیات او متاثر از وضعیت فضای پیرامونی قابل دگرگون و متحول شدن است. از این رو در طی حیات خود ذهن و مغز خود را به امور مختلف مشغول سازید و قابلیتها و تواناییهای مختلف خود را فزونی ببخشید. بخشی از اطلاعات پرورش و تقویت هوش اکتسابی کودکان در مقالات قبلی ارائه شدند.
در پایان نکته شایان ذکر این مطلب میباشد که هر اندازه در سالهای نخست حیات کودکان هوش آنان را توانمند سازی کنید ، در سالهای آینده زندگی آنان حاصل و نتیجهی آن را دریافت میکنید.
اگر بخواهید تربیت کودک موفق را به اختصار بررسی کنید، در ابتدا بایستی هوش کودک خود را تست نمایید و سپس در مسیری که کودک شما دارای پتانسیل های فردی است، کودکتان را تربیت کنید. یعنی همان تقویت هوش غالب و پس از آن تقویت هوش مالی کودک است.
موضوعات مرتبط :