بازی اولین شیوه تعلیم کودکان به شمار میآید ولو در ابتدای تولد. کودکان به وسیلهی بازی ، در ارتباط با جسم خود شناخت پیدا میکنند و رابطهشان را با پدر و مادر و هم سالان خود نظم و ترتیب میدهند و از جهان پیرامون خود آگاه میگردد.
کودکی که مداوم یک قطعه شی را از روی میز به زمین پرت میکند ظاهراً سرگرم بازی میباشد اما افزون بر آن یک متفحص و کاوشگر کوچک است. بازی افزون بر ترغیب کودک به جست و جو و پیشرفت ارتقای روابط ، به کودک از حیث توسعهی مهارتهای غیر قابل لمس عقلانی و گفتاری مدد میرساند. بازیهای تخیلی کودکان برای آنان فرصت را مهیا میسازد که به تمرین و یافتن چشم اندازها و وضعیت تازه مشغول شوند و چیزهایی را که مشاهده کردهاند تکرار کنند.
در صورتی که پدر و مادر همراهی پویایی با کودکان داشته باشند این نوع بازیها در کودکان احساس اعتماد به نفس را تقویت میکند. به تناسب شخصیت ، شرایط و ترجیحات و اندازهی هوش کودک ، کودکان به شیوههای گوناگونی به بازی میپردازند. پدر و مادر باید بدانند که اعتدال مطلوب میان بازیهای تکی و دسته جمعی برای تمام کودکان مهم است. با این وجود در صورتی که کودکی تنها به صورت انفرادی بازی میکند شاید نشانه یک بیماری باشد.
همه ی کودکان از آموختنهای جمعی ، مشارکت و همراهی با سایر کودکان در زمان بازی بهره میبرند. بازیهای دسته جمعی و معاشرتی برای رشد هوشی کودکان ۳ تا ۵ ساله خیلی مفید است. بازی در واقع بازتابی برای پیشرفت و توسعهی مهارتها ، شایستگیها ، توانمندیها و احتیاجات اولیه کودک میباشد. کودک از طریق بازی احتیاجات خود را رفع و احساسات خود را مدیریت میکند.
بازی و تخلیه انرژی مازاد: کودکانی که قدرت و پویایی اندکی دارند ، علاقهی زیادی به بازی نشان نمیدهند. بازی و سرگرمی علامت ذهن و جسم سالم و پشتکار در بزرگسالی خواهد بود.
بازی و آموختن مدیریت عضوهای بدن: بازی به کودک مدد میرساند تا مدیریت عضوهای بدن خود را در اختیار داشته باشد. توانمندیهای جسمی خود را تکمیل کند و میان اعضای خود تعادل برقرار سازد و قوای مدرکه خود را پرورش دهد. زمانی که کودکان با اعضای خود بازی میکنند در حقیقت با روشهای استفاده از آنها آگاهی مییابند.
بازی و رشد کلامی کودک: از آن جایی که در بازیهای خیالی ، کاراکترهای گوناگونی نقش دارند که با یکدیگر رد و بدل فکری دارند ، در نتیجه کودک با زبانها و گویشهای گوناگونی حرف میزنند این موجب میشود کلام و گفتار آنان رشد یابد.
بازی و آموختن برخورد با سایرین: کودک به وسیلهی بازی میآموزد که چطور با همسالان و دوستان خود برخورد و مراوده داشته باشد.کودکان امکان دارد بر سر وسیلههای بازی با یکدیگر مشاجره داشته باشند. والدین نبایستی تا هنگامی که دعوا شدت گرفته مداخله کنند ، اجازه دهید تا کودکان خودشان بیاموزند که چگونه پیروز شوند یا شکست بخورند.
بازی و سلامی روحی و روانی کودک: کودکانی که به گونهی بی عاطفه و جدی تحت آموزش و پرورش مییابند ، فراوانتر دچار فشار تحقیر و فرومایگی میشوند ، چرا که آنان برای اجرای امور درست دچار بحران و عقده بودهاند و از نیازها و تقاضاهایشان پیشگیری شده و این موضوع سبب تشویش و اضطراب و نابه سامانی در آنان خواهد شد.
بازی و آموزش اخلاقی: کودکان به وسیلهی بازی درست و غلط و کار نیک و خطا را در مدارس و منزل میآموزند اما انجام قوانین اخلاقی در آنان به میزان بازی ، شدیدو عمده نمیباشد. کودک در بازی میآموزد در صورتی که به وسیلهی جمع پذیرفته شود باید صادق ، عادل ، امانت دار و خویشتن دار باشد.
مهیا کردن محیطی امن و آسوده ، مناسبترین شیوهی ترغیب کودکان به بازی است و احتیاجی به وسیلههای بازی گوناگون و پر هزینه نمیباشد. فضای بازی را مبدل به محوطه و میدان بازی کودک کنید و با استفاده از محیطی سالم و ایمن کمک کنید تا بیشترین تفتیش و جست وجو را در عاری از هر تنگنا و کمبودی برایشان مهیا شود. از گزینش اسباب بازیهای خوب و مطلوب با سن و سال کودک و توانمندی و مهارتهایش مطمئن شوید. در صورتی که وسایلی که برای کودکان سن و سال بالاتر ساخته شدهاند را برای کودکان کم سن و سالتر فراهم کنید نه فقط او را ترغیب نکردهاید علاوه بر این در او حس ضعف و درماندگی ایجاد کردهاید. به بازی کودک ارج نهید و فهم کودک را ترغیب کنید تا رشد هوشی و ذهنی و جسمی لازم برای کودکان میسر شود.
موضوعات مرتبط :