تعدادی از افراد خلاقیت را در واقع همان هوش میدانند و اعتقاد دارند که اشخاص باهوش و با نبوغ همان اشخاص خلاق میباشند.
بیشتر پژوهشها ارتباط میان هوش و خلاقیت را نمایان نمیکنند. سنجشهای کلی هوش به اندازه بسیاری با موقعیتهای تحصیلی در مدارس و به میزان کمتری از آن ، با موفقیتهای شخص در دوره پس از تحصیلات ارتباط متقابل دارد. توجه به این نکته ضروری است که این سنجشها موردی را که به عقیده کارشناسان مولفهی اساسی هوش است یعنی خلاقیت و ابتکار را اندازه نمیگیرد.
برای اگاهی در مورد ارتباط خلاقیت و هوش کودکان باید بدانید که تعدادی از پژوهشگران اعتقاد دارند میان سنجشهای هوش و سنجشهای خلاقیت در جهت توانمندیهای مورد سنجش همخوانی بسیاری وجود دارد و در تمام جامعه میان نمرههای سنجش خلاقیت و سنجش هوش ارتباط مثبتی نشان داده شده است. بدین سبب نمیشود از روی نمرات هوش کودکان حدود خلاقیت آنها را ارزیابی و اندازه گیری کرد. در واقع آن چیزی که در سنجشهای خلاقیت اندازه گیری میشود موردی نیست که در سنجش هوش اندازهگیری میشود.
به گونهای گسترده سنجشهای خلاقیت ، گروهی از خصوصیات و مشخصههای فکری و ذهنی را ارزیابی میکنند که سنجشهای هوش نمیتواند آنها را اندازهگیری کند. این مسئله در مورد ارتباط میان خلاقیت و پیشرفت تحصیلی نیز صدق میکند. بدین معنا که میان نمرات سنجش خلاقیت و نمرات سنجش پیشرفت تحصیلی هم ارتباط مثبتی دیده نشده است. با این حال نبایست توقع داشت اشخاص خلاق را در بین اشخاص برخوردار از بهره هوشی ضعیف پیدا کرد. همچنین هر شخص باهوش لزوماً خلاق نمیباشد. خلاقیت و هوش دو ویژگی متمایز از هم میباشند.
ما در جامعه با افراد گوناگونی ارتباط داریم که افراد خیلی باهوشی هستند اما اساساً خلاق نمیباشند و بالعکس افراد خلاقی که هرگز بهره هوشی قوی ندارند. در این موضوع نمیشود ابراز عقیده صریح و روشنی داشت. خلاقیت گاهی اوقات با قابلیت و توانایی و استعداد و شوق تلفیق میشود. به همین سبب ضرورت دارد بین هوش و خلاقیت تمایز بگذاریم. هر چند ضریب هوشی برای ارائه خلاقیت در بیشتر عرصهها الزامی است ، افراد زیادی باهوش هستند ولی الزاماً افراد خلاقی نمیباشند.
برای اگاهی در مورد ارتباط خلاقیت و هوش کودکان باید بدانید که خلاقیت امکان دارد یکی از خصوصیات هوش و مهارت باشد ولی امکان دارد ، کودکانی را ببینیم که باهوش هستند ولی خلاقیت ندارند.
دسته نخست ، کودکان با ضریب هوشی پایین: امکان دارد خلاقیت از خودشان نشان دهند ، اغلب این کودکان از شیوههای یکنواخت و معمول دلخور هستند. شاید بیشتر آنان دوراندیش و بدون عزت نفس دیده شوند و از موقعیتهایی که به آنان فرصت بروز خلاقیتشان داده نمیشود شکایت دارند.
دسته دوم ، کودکان با ضریب هوشی کم: ممکن است که مشخصههای خلاقیت را به طور جزئی نشان دهند ، امکان دارد مشاهده شود که این کودکان در زمان گفت و گو با دیگران خصوصیاتی را نشان دهند که اغلب ، بدنی و تاثیرپذیر هستند. امکان دارد از موقعیتهای باکشمکش دوری کنند.
دسته سوم ، کودکانی با ضریب هوشی بالا: امکان دارد خصوصیات بسیار خلاقی از خود به نمایش بگذارند. کودکانی که در هر موقعیتی خوب میباشند و برخودار از توانایی سازگاری در مقابل تحولات را دارند و خود را با موقعیتهای مختلف به سادگی وفق میدهند. این کودکان قادرند اعمال و تواناییهای فردی خود را در مواجهه با شرایط دشوار و مشکل بهبود ببخشند. آنان از عزت نفس بسیاری برخوردار هستند و امکان دارد گاهی با اعمال خود توجه دیگران را به سمت خود معطوف نمایند. غالباً این کودکان به تحصیل خود توجه زیادی دارند و از پیشرفت خود به وجد میآیند. این کودکان اشتیاق و ذوق بسیاری دارند.
دسته چهارم ، کودکان با ضریب هوشی خیلی زیاد: امکان دارد خلاقیت زیادی از خود بروز ندهند. بیشتر این کودکان به پیشرفت در مدرسه ارزش مینهند. گسترهی دقت و عزت نفس بالایی دارند و پیرو قوانین هستند و غالباً به پیشرفت مثبت ، پاسخ مطلوبی میدهند. محققانی مانند گزل و جکسون به این یافته دست پیدا کردهاند که معلمان غالباً شاگردانی را اولویت قرار میدهند که ضریب هوشی بالا و از خلاقیت کمی برخوردار هستند.
برای اگاهی در مورد ارتباط خلاقیت و هوش کودکان باید بدانید که این گونه شاگردانی راحتتر قادرند خود را با قوانین وفق دهند. اما کودکان خلاق چه آن دسته که ضریب هوشی زیادی دارند و چه آن دستهای که از ضریب هوشی پایینی برخوردارند در این حیطه جا نمیگیرند و گرایش به تفحص و کنجکاوی و بررسی امور در آنها بسیار است.
موضوعات مرتبط :
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد رابطه هوش و خلاقیت در کودک دلبند خود می توانید به مرکز هوش نیک مراجعه نمایید. خلاقیت می تواند کودک شما را در آینده حرفه ای خود فردی موفق نماید. افراد موفق به آینده ، افرادی خلاق و کارآفرین خواهند بود.