عصبانیت و پرخاشگری در کودکان و روش های تربیت کودک پرخاشگر و عصبی موضوع این مقاله است.
علل و مولفههای خانوادگی همچون یک سری از فاکتورهای محیطی در مطالعه و تحقیق مولفههای تادیبی و پرورشی کودکان اثرگذار میباشد. زیرا خانواده همچون نخستین کانون و فضای جمعی و معاشرتی زندگی کودک فراوان دارای ارزش و قدرت است و بسیاری از مسائل را کودکان در سالهای نخست زندگی جمعی و معاشرتی خود در آن فرا میگیرند.
چگونگی رفتار پدران و مادران با احتیاجات و درخواستهای فرزندان: غالباً بچهای که وسایل بازی محبوب خویش را در دست سایر افراد خانواده مشاهده میکند معترض و تحریک شده و تلاش میکند آن را پس بگیرد ولوهم با انجام پرخاشگری و بدخلقی. شواهد ارائه شده نشان داده است اگر پیوسته تقاضاها و درخواستهای شخص محقق گردد وی فراوانتر از افرادی که تقاضاها و چشمداشتهایش محقق نگشته عصبانی و بد خلق میشود.
داشتن سرمشقها و نمونههای رفتاری ناشایست: وجود سرمش و نمونه خب و مطلوب در زندگی یکی از احتیاجات افراد میباشد. چرا که افراد مایلند که اعمال و حرکات خویش را همانند و طبق الگوی محبوب خود اجرا کنند و از آنان تقلید و تاثیر بپذیرند. شواهد ارائه شده موجود نمایان کرده است که اکثر کودکان تندخو و عصبانی برخوردار از مادران و پدرانی بداخلاق و عصبانی بودهاند بدین معنی که نه فقط فرزند آنان از عشق و علاقه و مهربانی مورد نیاز نصیبی نبرده به علاوه از نمونههای بدخلقی و پرخاشگری آنان هم تحت تاثیر قرار گرفتهاند.
کودکانی که در فضاها و کانونهای خانوادگی مستبد تربیت شدهاند به ظاهر مطیع و فرمانبرداری در اعمالشان دیده میشود و این وضعیت کودک را به هیجانات منفی و استرس دچار میسازد. این کودکان در مواجهه با سایرین پرخاشگر و خصمانه رفتار میکنند و با سایر همسالان خود دعوا دارند. این کودکان از جانبداری به خصوصی هرچند به غلط برخوردار هستند و در گذارندن زمان و بازی با گروه همسالان و اطرافیان بدون پرخاشگری و دعوا از مشکل برخوردارند.
ترغیب اعمال و حرکات خشن و خشونت آمیز: بعضی اوقات اعمال و حرکات پرخاشگرانه به وسیلهی پدر و مادر و سایر اطرافیان موجب قوی شدن و افزایش ثابت و پابرجایی این اعمال و حرکات در کودکان میشود. بعضی مواقع با پدران و مادران و اطرافیانی مواجهه میشویم که به کودکان میگویند ، بزن و پر زور باش و یا شجاع باش بجنگ ، که به گونهای شفاف و مستقیم در عوض یاد دادن این که چالشهای فردی و مسائل و پیشامدها را بایستی عاقلانه برطرف ساخت ، کودکان را به خشونت بیجا و نامناسب ترغیب مینمایند.
توبیخ و مجازات پدر و مادر: پدر و مادر کودک که در مقابل خشم و عصبانیت و بدخلقی بچهها کلافه و خشمگین میشوند با خشونت وی را مجازات و توبیخ میکنند. این تکرار خشونت در کودک تاثیر گذاشته ، زیرا در چنینشرایطی توبیخ و مجازات مولفه افزایش دهنده و قوی کننده خشونت و عصبانیت است. خشونت و عصبانیت تعریفگر ناسازگاری میان خویشتن و خلق و خوی در حال بالغ شدن اطفال با دیدگاههای پدر و مادر است.
هر زمان که او آگاه شود که به وسیله خشونت به هدفش دست مییابد و قادر است توجه و نگاهها را به سمت خویش جذب نماید این کار را تکرار خواهد نمود. به منظور کسب شیوههای مدارا و معالجه هر ناراحتی و بیماری و پیشامدی بایستی نخست ریشه به وجود آمدن و اظهار و آشکار شدن مساله را یافت چرا که با دست یافتن به علت ، راهکارها و چاره اندیشیها با شتابتر و خوبتر صورت میگیرد.
عوامل ژنتیکی در عصبانیت و پرخاشگری در کودکان ؛ همان طور که فاکتورها و مشخصههای فیزیکی و جسمی به کودکان به ارث میرسد مشخصهها و ویژگیهای روحی و روانی هم منتقل میگردد.
عوامل جسمی در عصبانیت و پرخاشگری در کودکان ؛ کودکان برخوردار از مشکلات فیزیکی بیشتر مستعد پرخاشگری هستند.
شکست و محرومیت در عصبانیت و پرخاشگری در کودکان ؛ زمانی که بچهها مانعی را بر سر راه خود برای دستیابی به هدف و درخواستهایشان ببینند پرخاشگری تشدید میشود.
مشاهده و آموختن در عصبانیت و پرخاشگری در کودکان ؛ کودکان از تمام رفتارهای همسالان ، پدر و مادر و حتی رسانهها الگوبرداری و تقلید میکنند.
مسائل و مشکلات خانوادگی ، هر اندازه جر و بحث و تضاد و چالشها در بین اعضای خانواده بیشتر باشد محیط و عرصه به منظور تحریک پرخاشگری کودکان فراوانتر میشود.
برخوردهای ضد و نقیض پدر و مادر ، نبود وجود یکی از والدین و بیاعتنایی به شکل طولانی مدت ، تفاوت قائل شدن میان فرزندان هم میتوانند از عوامل پرخاشگری کودکان باشند.
موضوعات مفید
2 Comments
سلام
متشکرم از مقاله شما با موضوع مواجهه با عصبانیت و پرخاشگری در کودکان
با تشکر
امیدواریم مقالاتی که برای والدین جهت مواجهه با پرخاشگری در کودکان تهیه می کنیم، مفید واقع شود