عوامل موثر در هوش هیجانی کودکان عبارتند از :
خویشتن شناسی و درک هر رفتار و عواطفی به همان شکلی که پدیدار میگردد ، شالوده و پایهی هوش هیجانی میباشد. مهارت در بررسی بر عواطف و رفتارها در هر دقیقه برای کسب کردن آگاهی و درک و شناخت روح و روان و فهم خود ، اثری ویژه و مهم خواهد داشت. ضعف در آگاهی و شناخت از عواطف حقیقی ، افراد را به کلافگی و اضطراب گرفتار خواهد کرد. اشخاصی که در رابطه با عواطف و رفتار خویش اعتماد زیادتری دارند ، راحتتر قادرند زندگی خودشان را ارشاد کنند. این اشخاص در مورد عواطف حقیقی خود در عرصهی انتخابات فردی و خصوصی از قبیل گزینش همسر تا حرفه و کاری که انتخاب میکنند ، حس اعتماد به خویشتن زیادی دارند.
توانایی تسلط بر عواطف و رفتار خویش ، توانمندی و قدرت احساسی است که بر احساس خویشتن شناسی استوار است و دربرگیرنده توانایی فرد برای التیام بخشیدن خود ، رها کردن تشویشها ، پریشانی و بیطاقتیهای رایج و نتیجه ناکامی است. کسانی که از نظر این توانایی بیقدرت هستند ، همیشه با حس ناکامی و پریشانی گلاویز هستند ، اما در حقیقت کسانی که در آن توانایی بسیاری دارند راحتتر قادرند سختیها و مشکلات زندگی را طی کنند. این موارد در تست هوش کودک شناسایی می شود.
برای جذب توجه ، به هیجان آوردن و ترغیب فردی ، چیرگی بر وجود و ذات خود و برای با استعداد بودن ضروری است زمام مدیریت احساسات خود را به دست آورید تا قادر باشید مقصود مورد نظرتان را کسب کنید. کنترل احساسات خود و کاهش رفتارهای نابالغانه و عجولانه ، پایهی اجرا و شکل گیری هر موفقیت و رشدی است. کسانی که از این توانایی برخوردارند در هر امری که بپذیرند سازنده و موثر ظاهر خواهند شد.
همراهی و همفکری ، مهارت دیگری که به خویشتن شناسی احساسی وابسته است ، توانایی رابطه با افراد است. اشخاصی که از همراهی و همفکری زیادی بهرهمند باشند به نشانههای همگانی مهمی که نمایانگر احتیاجات یا درخواستهای افراد است دقت زیادتری دارند.
قسمت اساسی از کمال ایجاد رابطه ، توانایی مدیریت احساسات در افراد است ، مشابه شایستگی عمومی و توانمندی ویژه الزامی برای آن. این ویژگیها مهارتهایی هستند که مقبولیت عام ، مدیریت و تاثیر گذاری میان فردی را ارتقا و رشد میدهند. کسانی که در این توانایی قدرت بسیاری دارند ، به واکنش مطلوب و مناسب با افراد به نحوه عالی اقدام میکنند.
برخورداری از علم و شناخت در مورد عواطف و احساسات کودکان ، برای پدر و مادر ضروری است. بایستی فضایی را برقرار ساخت که تمام اعضای خانواده به شرح عواطف خود بپردازند. از کودکان درخواست کنید عواطف خود را ترسیم کنند و یا دربارهی آنها صحبت کنند. حس آرامش و ایمنی و محیط پشتیبانی هم به این جریان یاری میرساند.
هوش هیجانی به علت استفاده دربارهی کودکان موقعیت خاصی را نسبت به سایر هوشها دارا میباشد. هوش هیجانی به کودکان یاری میرساند تا در شرایط پرمخاطره و دشوار ، رفتار و کنش بهتر و مطلوبتری برای رهایی و آزادی خود نشان دهند. به علاوه با یاری این نوع هوش کودکان قادرند به پایه و بنیاد اندوه و خوشحالی در خود را درک کنند و بتوانند آنها را کنترل و اداره کنند.
هوش هیجانی قوی به کودکان مدد میرساند تا تقاضا و احتیاجات اطرافیان را متوجه ، لااقل با همراهی و همفکری با آنان و مدیریت بر عواطف خود حس تعهد را در خود رشد و توسعه دهند. تواناییهای هوشی تغییرپذیر نیستند ولی هوش هیجانی قابل یادگیری است و تقویت و ارتقا مییابد.
هنگامی که کودکان از لحاظ هوش هیجانی پرورش یابند میتوانند به استعداد و مهارتهای خود پی ببرند. کودکانی که میآموزند در جهت رفتارهای مثبت خود بیندیشند میتوانند به راحتی بر احساسات مشکل و دشوار خود غلبه کنند. فراگیری و ذهن متاثر از احساسات فراوان است و این احساسات قادر است فراهم ساز انرژی برای فراگیری و آموختن تلقی شود.
پدر و مادر با گفت و گو ، دقت کردن و تامل در ابراز عواطف و احساسات کودکان و وقت و مجال مرور و آشنایی با احساسات کودک در فضای بازی ، عملکرد نمونهی پرورشی و دیداری و ملاطفت قادرند پایه و بنیاد رابطهی اجتماعی و تقویت و رشد هوش هیجانی را در کودکان پایه ریزی کنند.
موضوعات مرتبط :