آثار و ارتباط کودک با عوامل مختلف عبارتند از:
کودک باهوش در هر خانه و خانوداهای ممکن است زندگی کند ، اما تحقیقات گوناگون بیان میکنند که کودکان باهوش اغلب به خانوادههای سطح اقتصادی و اجتماعی عالی متعلق هستند. ترمن در پژوهشهای خود نظاره کرد که میزان قابلیت و نبوغ در اجتماعاتی که از دید مالی و اقتصادی بهتر هستند ، بیشتر از اجتماعاتی میباشد که شرایط مالی و اقتصادی ضعیفتری دارند. مقیاس و شرایط اقتصادی خانواده احتمالاً آموختهها و معلومات زیادی برای کودک میسر میسازد. تعدادی از محققان مانند مارلند رابطه بین هوش وشرایط اجتماعی و اقتصادی را انکار میکنند و آن را اشتباه میدانند.
بهره هوشی ملاک موثقی برای سنجش هوش افرادی که در فرهنگهای گوناگون پرورش یافتهاند نیست ، بدیهی است که اختلاف در سبک زندگی ، افکار و اسباب در این عرصه اثر دارد. هوش جریانی مرتبط با فرهنگ میباشد و با فراگیری کودک و با شایستگیهای خانوادگی و معاشرتی او همبستگی تفکیک ناپذیری دارد. از این نظرگاه نمیشود توضیحاتی که پیش از این از هوش بیان شده است را جامع و کامل قبول کرد.
کودکانی که در نواحی دور افتاده و محروم معیشت دارند ، احتمالاً از امکانات مرجع یادگیری که اغلب در نواحی پر ازدحام مهیا است بی بهره هستند. تحقیقات بیان میکنند از نظر بهره هوشی مغایرتهایی میان کودکان نواحی مختلف یک مرز و بوم میباشد. اغلب کودکان شهر نشین در مقایسه با کودکان روستا نشین خود بهره هوشی زیادی دارند.
اندازه مغز در اشخاص مختلف متفاوت است. زمانی این حجم در یک شخص مضاعفتر از سایر اشخاص است. در مشخص کردن معیار هوش نمیتوان به اندازه و حجم مغز بسنده کرد ، زیرا شکل و امتزاج و عمق پیچیدگیهای مغز مهم است. تعدادی از تحقیقات بیان کردهاند که میان تراکم قشر مخ و هوش ارتباط متقابلی میباشد. اما برخی نیز مانند شرمن عقیده دارند که بین ویژگیهای صورت و قیافه و نمرههای درسی رابطه واضح و شایان توجهی نیست.
دانشمندانی همانند فیش و آل به این نتیجه رسیدهاند که بچههای باهوش پس از سن ۴ سالگی بلند قدتر از بچههای با بهره هوشی میانگین هستند. محرکهای ترقی در پسران و دختران فرق میکند. در دختران به سبب باز دارندههای بسیاری که در گذر پیشرفت و تعالی آنها موجود است اندک اندک از اشتیاق ترقی خود دور میشوند. در حالی که پسران به سبب الزام ترقی در اجتماع و فرصتهای بیشتر ، از این جنبه حمایت میشوند. محرکها و داشتن اشتیاق از جمله فاکتورهایی است که در زیاد یا کم شدن هوش بهر مستقیماً اثر بخش است.
هر چقدر کودک در زمان طی شده معلومات و تواناییهای زیادتری ذخیره کرده باشد به آن اندازه مهارت زیادتری کسب خواهد کرد که آنها را به شرایط و وضعیت تازه منتقل میکند و فراگیری تازه را برای خود راحتتر میکند. فراگیری پیشین ، فراگیری پسین را راحتتر خواهد کرد در صورتی که بین آنها رابطه و همبستگی موجود باشد. هر اندازه فراگیری پیشین کودک زیادتر باشد روند فراگیری جدید را آسانتر میکند.
اساساً اکثر فاکتورهای پیرامون ، بیشترین تاثیر خود را در سالهای اولیه زندگی باقی میگذارند. پایه خلق و خو و نهاد روانی بشر در سالهای نخست زندگی صورت میگیرد. تعدادی از محققان گوناگونی محرکات زندگی کودک را اساسیترین فاکتور محیطی در نمو و ارتقای هوش کودک بیان میکنند و باور دارند هر اندازه کودک زیاد مشاهده کند ، گوش دهد ، حس کند در سالهای پیش رو به مشاهده کردن ، گوش دادن و حس کردن تمایل زیادتری خواهد داشت و این خود بر رشد هوش مالی کودک موثر و مفید است.
بر طبق تحقیقات هر اندازه بچهها سالهای متوالیتری به دنیا بیایند وزنشان کمتر است و از دید تواناییهای جسمی ، نموی عصبی و هوش بهر در سطح پایینتری هستند. هر اندازه بچهها از بهره هوشی قویتری بهرهمند باشند و از توانایی استدلال زیادی برخوردار باشند حساستر میباشند و واکنش ناخوشایند خانواده تاثیر قابل توجهی بر او خواهد گذاشت.
سوا شدن بچهها از والدین به خصوص در زمان مدید و پیش از سن ۳ سالگی تاثیر ناخوشایندی در نموی احساسی و افکار او بر جای میگذارد. افرادی که در سن کم به یتیم خانه منتقل میشوند از نظر احساسی و فکری ارتقای لازم را نخواهند داشت و بهره هوشی آنها غالباً پایینتر از بقیه خواهد بود.
هوش نیک اولین مرکز تخصصی مطالعات هوش کودکان در ایران می باشد. جهت کسب اطلاعات در این باره با ما تماس بگیرید.
موضوعات مرتبط :